من می نویسم چون هستم نه اینکه هستی من نوشتن باشد.
من می نویسم چون به اندازه نوشتن هستم نه این که اندازه من نوشتن باشد.
دوستم می نوشت چون دوست داشت من هم نوشتن را دوست دارم ولی نوشتن دوست من
نیست از شما چه پنهان گاهی با نوشته ها دوست می شوم.
یکی می نوشت چون نمی خواست بگوید من هم ناگفته ها را گاهی می نوشتم
ولی مدتی است که با نانوشتنی ها روبه رو شده ام نمی دانم چه کنم.
یکی شغلش نوشتن و دیگری تفریحش ، سوم شخص مفردی برای فرار از خود می نوشت.
من هم گاهی برای فرار از خودم می نویسم تا غیر آن چیزی که هستم را نشان دهم
و خود واقعی را در پشت کلمات جایی دهم ولی یک مشکل بزرک دارم که
در پشت دیوار شیشه ای کلمات نمی توانم خود را مخفی کنم.
من خودم را می نویسم.
خودم را که می نویسم آرام می شوم.
این نوشته را برای بخشی از خودم نوشتم، برای دوستانم!